بیدلانه

اشعاری از حضرت ابوالمعانی بیدل دهلوی (ره)

بیدلانه

اشعاری از حضرت ابوالمعانی بیدل دهلوی (ره)

بیدلانه

در این وبلاگ گزیده‌ای از اشعار جناب بیدل (ره) درج میگردد، باشد تا هرچه بیشتر به معارف ناب اسلامی در جلوه‌ی شعر نزدیک شویم و جانمان با شعر این جناب، تلطیف گردد.

نور جان در ظلمت‌آباد بدن گم کرده‌ام

آه از این یوسف‌ که من در پیرهن ‌گم کرده‌ام


وحدت از یاد دویی اندوه‌ کثرت می‌کند

در وطن، ز اندیشه‌ی غربت، وطن گم کرده‌ام


چون نم اشکی که از مژگان فرو ریزد به خاک

خویش را در نقش پای خویشتن‌ گم‌ کرده‌ام


از زبان دیگران درد دلم باید شنید

کز ضعیفی‌ها، چو نی، راه سخن‌ گم‌ کرده‌ام...


...چون نفس، از مدعای جست‌وجو آگه نی‌ام

این قدر دانم‌ که چیزی هست و من‌ گم‌ کرده‌ام


هیچ جا بیدل سراغ رنگ‌های رفته نیست

صد نگه، چون شمع در هر انجمن‌ گم‌ کرده‌ام